بهار امسال
نیامده رفت
و عید
سرنزده سر رفت
همه چیز نیامده تمام شد
درست به نرسیدن
به نبودن تو
***
پرچم هایمان بالاست
ما به علامت غم هایمان پرچم ها ی سپید برافراشتیم
و به علامت تسلیم سیاه پوشیده ایم
سکوت همیشه علامت تسلیم نیست
***
فردا دوباره سپید خواهم پوشید
ما آدمها
هیچ وقت آدم نمی شویم
ما آدمهای وفادار به حماقتهایمان
آدمهاب بدجور وفادار به سگی هایمان
میراث زمان برای ما چیزی نیست جز عمر
خط باریک دراز راه راه
به رنگ هم جنسان مدل دارمان
میراث ما بیهودگی است که نه به درد حالا می خورد
و نه آخرتی که یادمان رفته از باغش چه دزدیدیم
که تنبیهمان این همه طولانی شد
و هنوز باید منتظر عواقب این گناه دیگرکرده باشیم
می کشدم عاقبت
این درد گریه نکردن مرا می کشد
و تمام بغض های نرسیده ام با دیدن تو شکوفه می دهند
در باغی که ما را تارانده اند از آن
که ما تاراج خواهد بردگانیم